معیار انتخاب وسیله های آموزشی

🔹🔹🔹معیارهای انتخاب وسایل آموزشی(1)

تهیه و انتخاب وسایل آموزشی خواه به وسیله ی معلم صورت گیرد و یا دانش آموزان، نیاز به دقت نظر دارد، یک وسیله ی خوب نه تنها سبب رسانیدن پیام به بهترین وجه می شود؛ بلکه علاقه، توجه و انگیزه ی دانش آموزان را نیز کاملاً تقویت می کند. معلمان باید بدانند که هیچ وسیله ی خاصی را نمی توان به عنوان بهترین وسیله برای تمام اهداف آموزشی به کار گرفت. هدفهای رفتاری بهترین راهنما و معیار برای انتخاب و به کارگیری وسایل آموزشی هستند. علاوه بر هدفهای آموزشی، معیار و ضوابط دیگری نیز در عمل مؤثرند که مهمترین آنها عبارتند از:
1- متناسب بودن :
وسیله ی انتخاب شده باید متناسب با موضوع آموزش و اهداف رفتاری تعیین شده باشد.

2- کیفیت فنی :
خصوصیات فیزیکی هریک از وسایل آموزشی که برای درس خاصی انتخاب شده اند، باید به نحوی باشد که در تدریس، کاملاً مؤثر باشد. مثلاً یک تلق شفاف بر روی اورهد می تواند برای آموزش درس خاصی وسیله ی مناسبی باشد؛ اما اگر نوشته ها یا تصاویر آن خیلی ریز و درهم باشد و روی آنها خط افتاده و یا اشتباهی وجود داشته باشد، استفاده ی از آن اثر منفی بر روی یادگیری دانش آموزان خواهد گذاشت.

3- قابلیت دسترسی :
گاهی وسیله ای برای تدریس یک هدف و محتوای خاص بسیار مناسب است؛ اما نمی توان آن را به راحتی به دست آورد و یا امکان استفاده ی مکرر از آن در مواقع دلخواه میسر نیست. چنین وسیله ای امکان مناسبی برای آموزش نخواهد بود، زیرا وسیله ای که نتوان از آن استفاده کرد و یا در موقع لزوم امکان کاربرد آن نباشد، فایده ای ندارد.

 

ویژگی های معلم موفق

ویژگی‎‌های معلم موفق؛

یک معلم باید با تمام جان و دل کار کند تا بتواند در شغل خود بهترین باشد و اینکه احاطه کامل به موضوع درس خود نیز می‌تواند در این امر موثر باشد .آیا یک معلم موفق باید این یک مورد را دارا باشد؟ پاسخ به این پرسش خیلی آسان می‌باشد چرا که ما در جامعه خود نمونه زیادی از معلم‌ها را داشته‌ایم که تنها به صاحب نظر بودن در درس خود اکتفا کرده‌اند و به مواردی که شاید از نظر آنها بی معنی و مفهوم بوده توجه نکرده اند این باعث شده که آنها به عنوان یک معلم موفق شناخته نشوند و در ادامه به طور خلاصه به چند مورد از عوامل موفقیت معلم اشاره می‌کنیم:
✅احاطه کامل معلم به موضوع درس خود؛
✅تهیه طرح درس خوب و کامل؛
✅ایجاد تمرکز حواس در کلاس؛
✅اقناع همه جانبه دانش آموزان؛
✅ایجاد تحرک وشورواشتیاق بین دانش آموزان و جلب علاقه شدید آنها به درس؛
✅وادار کردن دانش اموزا ن به تفکر؛
✅کنترل تکالیف؛
✅وضع نکردن مقررات دست وپاگیر تا جایی که به اساس تدریس و تفهیم درس لطمه نمی‌زند.
✅پرسش‌های کلاسی؛
✅ارزشیابی مستمر کلاسی؛
منبع 🖥 بلدیاب؛

آموزش ، تدریس  ، یادگیری

آموزش، تدریس، یادگیری؛


👈یادگیری چیست؟
یادگیری عبارت است فرایند ایجاد تغییر نسبتا پایدار در رفتار بالقوه یا توان رفتاری فرد بر اساس تجربه . همان طوری که در این تعریف روشن است یادگیری باید همراه با تغییر باشد. اگر در اثر یادگیری تغییری در توان رفتاری یا عملکرد فرد بوجود نیاید نمی توان ادعا کرد که یاد گیری صورت گرفته است.
👈آموزش چیست؟
آموزش هر گونه فعالیت یا تدبیر از پیش طرح ریزی شده ای که هدف آن اسان کردن یاد گیری در یادگیرندگان است آموزش گفته می شود . پس طبق این تعریف آموزش یک فعالیت از قبل برنامه ریزی شده است و هدفش این است که فرایند یادگیری را در فراگیران تسهیل کند . پس به فعالیتهای پراکنده معلم که هیچ گونه برنامه ای ندارد آموزش گفته نمی‌شود.
👈تفاوت آموزش با یادگیری؛
آموزش مستلزم فعالیت متقابل بین حداقل دو نفر (معلم یادگیرنده) است. یادگیری هدف است و آموزش وسیله ی رسیدن به هدف ، اما نکته ای که باید مد نظر داشته باشیم این است که هر آموزشی منجر به یادگیری نمی شود به طور مثال اگر یادگیرنده نخواهد از شرایط و امکاناتی که معلم برای او تدارک دیده در جهت یادگیری استفاده کند هیچ گونه یاد گیری صورت نگرفته است کما اینکه آموزش صورت گرفته است .
👈تدریس چیست؟
مفهوم تدریس به آن قسمت از فعالیت های آموزشی که با حضور معلم در کلاس درس اتفاق می افتد اطلاق می شود. تدریس بخشی از آموزش است و همچون آموزش یک سلسله فعالیت های منظم ، هدف دار و از پیش طراحی شده را در بر می گیرد و هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری از سوی معلم است . چهار ویژگی خاص در تعریف تدریس وجود دارد:
1️⃣وجود تعامل بین معلم و شاگردان؛
2️⃣فعالیت بر اساس اهداف معین و از پیش تعیین شده؛
3️⃣طراحی منظم با توجه به موقعیت و امکانات؛
4️⃣ایجاد فرصت و تسهیل یادگیری؛
بنابراین به فعالیت های پراکنده و یک جانبه ی معلم که ممکن است تغییری هم در دانش آموزان ایجاد کند تدریس گفته نمی شود . همچنین به آن نوع فعالیت های آموزش که بدون حضور معلم از طریق فیلم، کتاب و… صورت می گیرد نیز تدریس گفته نمی شود زیرا که کنش متقابل بین معلم و دانش آموزان وجود ندارد. پس در حالت کلی می توان گفت هر گونه فعالیت آموزشی که این چهار ویژگی در آن رعایت نشده باشد تدریس محسوب نمی شود.
🖥 دانشنامه روانشناسی

اصول تدریس خلاق

اصول تدريس خلاق🍃🌸🍃

شکست، بخش جدایی‌ناپذیر از فرایند خلاقیت است و اغلب افراد خلاق در بسیاری از ایده‌هایشان شکست خورده‌اند تا توانسته‌اند به موفقیت دست یابند.

فرایند خلاقیت ذاتاً خطرپذیری دارد و مخاطره‌جویی از جمله ویژگی‌های کلیدی هر شخصیت خلاق است.

متأسفانه، معلمان می‌خواهند هر نوع شکستی را به حداقل برسانند. مطالعه اخیر در مورد خلاقیت و نوآوری در آموزش وپرورش کشورهای مختلف نشان می‌دهد که مدارس موضوع‌های نشاط انگیز و رفتارهای مخاطره‌جویانه را ترجیح می‌دهند.

تأکید بر رفتار و پاسخ درست، ترس دانش‌آموزان از شکست را تقویت می‌کند و این عامل، یکی از اصلی‌ترین عوامل (فعالیت‌های رایج آموزشی) است که خلاقیت دانش‌آموزان را سرکوب می‌کند و جلوی بروز آن را می‌گیرد. در نتیجه، دانش‌آموزان تمایلی به مخاطره‌جویی در مدرسه ندارند و ترجیح می‌دهند به جای تلاش برای جست‌وجوی ایده‌ها و راه حل‌های جدید، پاسخ درست را برای معلمانشان پیدا کنند.

تمایل معلمان به اینکه به دانش‌آموزانشان اجازه بدهند به جست‌وجو و آزمایش‌های مخاطره‌جویانه دست بزنند، یادگیری خلاق آنان را تشویق می‌کند.

به منظور تسریع خلاقیت، مدارس می‌توانند فرهنگ متعادلی را که مخاطره جویی دانش آموزان و معلمان را تشویق کند، تقویت کنند.

↙️در عمل چه باید کرد؟
شما می‌توانید محیط یادگیری امن، قابل اعتماد و حمایت کننده‌ای را خلق کنید تا دانش‌آموزان با امنیت و اطمینان کافی و بدون ترس و نگرانی از شکست، به آزمایش و خلق ایده‌های جدید بپردازند. دانش‌آموزان باید نسبت به فعالیت‌ها (و نتایج) احساس تملک داشته باشند.

به آنها اجازه بدهیم راهبردهای متعدد و متنوعی را آزمایش کنند تا به راه‌های جدید و ایده‌های نو برسند. به منظور بروز خلاقیت و تشویق دانش آموزان در این زمینه، می‌توانید چنین اقدام کنید:

✅به عنوان الگو، به فعالیت‌های مخاطره جویانه و خلاق اقدام کنید و در جهت انطباق روش‌های نوآورانه آموزشی با موضوع درسی بکوشید.

✅به دانش آموزان اجازه بدهید آزادانه به مخاطره جویی بپردازند و خود را در بحث‌های چالش انگیز و مسائل واقعی زندگی درگیر کنند.

✅ فضا و زمانی را به دانش آموزان اختصاص دهید تا با وجود فشار سنجش، به یادگیری نکات جدید اقدام کنند.

✅روابط اساسی مرتبط به رفتار مخاطره جویی و تفکر خلاق دانش آموزان را تشویق کنید و اینگونه فعالیت‌ها را در سنجش پایانی (نهایی) دانش آموزان دخالت دهید.

✅به دانش‌آموزان فرصت دهید درباره فعالیتها، روش‌ها، یافته‌ها و... با همکلاسی‌هایشان گفت‌وگو کنند و نسبت به فعالیت‌های یکدیگر بیندیشند و بازخورد بدهند.

نقش های مختلف معلم در کلاس درس

آشنایی با نقش‌های مختلف معلم در کلاس درس؛
🌹🌹🌹🌹🌹
👈در یک دسته‎بندی کلی می‎توان از سه صورت مختلف برای حرفه معلمی سخن گفت:
1️⃣توضیح‌ دهنده؛‌
2️⃣مشاركت‌ دهنده؛‌
3️⃣توانمندساز؛
✅معلم‌ توضیح‌ دهنده‌ بر موضوع‌ درس‌ تسلط دارد، اما آگاهی‌ او از روش‌ تدریس‌اندك‌ است‌. تدریس‌ او بر محور سخنرانی‌ و توضیح‌ استوار است‌. برخی‌ دانش‌آموزان ‌با او همراه‌ هستند.
✅معلم‌ مشاركت‌ دهنده‌ بر موضوع‌ درس‌ تسلط دارد و افزون‌ بر آن‌ با روش‌ تدریس‌ نیز آشناست‌. او می‌كوشد تا از فعالیت‌های‌ جالب‌ بهره‌ گیرد و دانش‌آموزان‌ را در كارها مشاركت‌ دهد و در عین‌ حال‌ مدیریت‌ صحیحی‌ را در كلاس‌اعمال‌ نماید.
✅ معلم‌ توانمندساز در مرحله‌ی‌ عالی‌ حرفه‌ای‌ قرار دارد. او نه‌ فقط موضوع‌ درس‌ وروش‌ تدریس‌ را به‌خوبی‌ می‌شناسد، بلكه‌ از تفكرات‌ و احساسات‌ دانش‌آموزان ‌به‌مثابه‌ دیگر عوامل‌ یادگیری‌ نیز توجه‌ دارد. هدف‌ او به‌هنگام‌ توضیح‌ درس‌ مشاركت‌دادن‌ دانش‌آموزان‌ است‌ و برقراری‌ مدیریت‌ مؤثر بر كلاس‌ درس‌ و به‌تفكرات‌ و احساسات‌ پاسخ‌ می‌دهد. چنین‌ معلمی‌ اعتماد به‌نفس‌ بالایی‌ دارد. به‌حدی‌ كه ‌دانش‌آموزان‌ را در مدیریت‌ كلاس‌ درس‌ سهیم‌ می‌كند یا اینكه‌ كلاس‌ درس‌ را یكسره‌ به ‌آنان‌ می‌سپارد و خود راهنما می‌باشد. با گفتگو و مشورت‌ با دانش‌آموزان‌ تصمیم ‌می‌گیرد تا در آنان‌ توان‌ یادگیری‌ را عملی‌ سازد.
منبع 🖥 تبیان؛

گروه های یاددهی ویادگیری

تعیین گروههای یاددهی و یادگیری

📟سازماندهی دانش آموزان و گروه بندی آنها در فعالیت های آموزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. متأسفانه اکثر معلمان، مجموعه فعالیت های آموزشی را در گروههای یکسان به اجرا در می آورند، در حالی که همیشه دستیابی به اهداف آموزشی مختلف از طریق گروههای یکسان میسر نمی باشد. یکی از عوامل مؤثر در انتخاب گروههای یاددهی - یادگیری ماهیت اهداف و فعالیت های آموزشی است؛ مثلاً اگر اهداف و فعالیت های آموزشی در حیطه روانی - حرکتی( مهارتهای عملی) باشند، حتماً دانش آموزان برای اجرای فعالیت های آموزشی باید به گروههای کوچک تقسیم شوند، تا تحقق هدفها امکان پذیر گردد.

📟معمولاً مناسبترین گروه برای هدفهای شناختی گروه بزرگ (30 تا 40 نفر)، برای هدفهای عاطفی، گروه کوچک یا متوسط (5 تا 20 نفر) و برای هدفهای روانی - حرکتی گروه کوچک یا حتی آموزش تک نفری می باشد

📟 البته باید توجه داشت که در اینجا صحبت از «مناسبترین» است نه «بهترین»؛ زیرا در فرآیند طراحی کلیه عوامل تأثیرگذار مانند تعداد نیروی انسانی، هزینه، فضای آموزشی و غیره باید در نظر گرفته شوند. مسلم است که «بهترین» گروه برای آموزش و دستیابی به هدفهای آموزشی در هر کدام از حیطه های سه گانه گروه کوچک و تک نفری است؛ زیرا برقراری ارتباط نزدیک و چهره به چهره، نظارت بر فعالیت های آموزشی و دریافت بازخورد، امکان شناخت بهتر دانش آموز و در نتیجه آموزش بهتر را فراهم خواهد ساخت. اما چنین گروههایی از نظر اقتصادی و متغیرهای دیگر با توجه به میزان و کیفیت یادگیری مقرون به صرفه نخواهند بود.

 

شش مهارت کلیدی برای یک معلم موفق

🌱شش مهارت کلیدی برای یک معلم موفق🗝.

دراینجا شش نکته برجسته برای اینکه یک معلم موفق باشید آورده شده است. هر معلمی می تواند با تمرکزبراین نکات ومهارتهای برجسته ازآنها بهره مند گردد. موفقیت درتدریس، همانند سایر جنبه های زندگی، بسیار به نگرش شما و شیوه های شما بستگی دارد.

✳️1- داشتن حس شوخ طبعی:
شوخ طبعی به شما یاری می رساند تایک معلم موفق بشوید. شوخ طبعی تنش، اضطراب واسترس رااز کلاس می زداید وکلاس رابا نشاط تر می کند وآنها را آماده می کند تا باتوجه بیشتر به معلم گوش فرا دهند. مهمتر از این شوخ طبعی به شما این اجازه را می دهد تا زندگی شادی داشته باشید وازشما یک آدم شاد و با نشاط بسازید.

☸2- نگرش مثبت داشتن(خوش بین بودن):داشتن نگرش مثبت موهبتی بزرگ درزندگی است. این ویژگی می تواندبسیاری از کاستی های زندگی را مرتفع ساخته وبه ویژه درحرفه ی تدریس شمارا کمک کند. خوش بین بودن سبب می شود تابر مشکلات به راحتی غلبه کنید.

✴️3- انتظارات بزرگ :
یک معلم کارآمد انتظارات بزرگ دارد. شمابایدطوری برخورد کنید تا متقاعد شوید که دانش آموزان شمامی توانند تاسطح انتظارات شما ارتقاء یابند. بنابراین شما به آنها اعتماد به نفس می بخشید. این بدان معنا نیست که انتظارات غیرواقع گرایانه بیافرینید. اما انتظارات ما یکی از فاکتورهای کلیدی در کمک کردن به دانش آموزان برای یادگیری وکسب موفقیت می باشد.

ادامه نوشته

شش مهارت کلیدی برای یک معلم موفق

🌱شش مهارت کلیدی برای یک معلم موفق🗝.

دراینجا شش نکته برجسته برای اینکه یک معلم موفق باشید آورده شده است. هر معلمی می تواند با تمرکزبراین نکات ومهارتهای برجسته ازآنها بهره مند گردد. موفقیت درتدریس، همانند سایر جنبه های زندگی، بسیار به نگرش شما و شیوه های شما بستگی دارد.

✳️1- داشتن حس شوخ طبعی:
شوخ طبعی به شما یاری می رساند تایک معلم موفق بشوید. شوخ طبعی تنش، اضطراب واسترس رااز کلاس می زداید وکلاس رابا نشاط تر می کند وآنها را آماده می کند تا باتوجه بیشتر به معلم گوش فرا دهند. مهمتر از این شوخ طبعی به شما این اجازه را می دهد تا زندگی شادی داشته باشید وازشما یک آدم شاد و با نشاط بسازید.

☸2- نگرش مثبت داشتن(خوش بین بودن):داشتن نگرش مثبت موهبتی بزرگ درزندگی است. این ویژگی می تواندبسیاری از کاستی های زندگی را مرتفع ساخته وبه ویژه درحرفه ی تدریس شمارا کمک کند. خوش بین بودن سبب می شود تابر مشکلات به راحتی غلبه کنید.

✴️3- انتظارات بزرگ :
یک معلم کارآمد انتظارات بزرگ دارد. شمابایدطوری برخورد کنید تا متقاعد شوید که دانش آموزان شمامی توانند تاسطح انتظارات شما ارتقاء یابند. بنابراین شما به آنها اعتماد به نفس می بخشید. این بدان معنا نیست که انتظارات غیرواقع گرایانه بیافرینید. اما انتظارات ما یکی از فاکتورهای کلیدی در کمک کردن به دانش آموزان برای یادگیری وکسب موفقیت می باشد.

روش تدریس استاد مطهری

روش تدریس استاد شهید مطهری

هم دوره ای های شهید مطهری هم معترفند که :

1- روش تدریس استاد مطهری در کلاس های حوزه و دانشگاه فوق العاده جذاب بود و دانش پژوهان را با علاقه در مدت تدریس ، سر کلاس می نشاند.

2- استاد ،درس ها را کلاسه شده و بسیار منظم تدریس می نمود.

3- قبل از ورود در اصل بحث ابتدا مفاهیم و تعاریف را تبیین می کرد.

4- نکاتی که احیاناً می توانست باعث خلط مبحث شود ، توضیح می داد.✳️

5- زبان استاد ، تن صدا و زیر و بم شدن کلام حالت یکنواختی را از شاگردان سلب می کرد و باعث توجه بیشتر می گردید✳️

6- استاد مطهری با همه وجود تدریس می کرد ، گویی علاوه بر آنکه عقل را ارضا می کرد ، احساس را هم اشباع می کرد.

7- کلام مطهری توام با حرارتی که در تبیین مباحث از خویش ساطع می کرد ، کلاس را رونق می بخشید .

8- استاد به سیر تاریخی بحثی که انجام می داد ، اهمیت می دادند و شاگردان با شنیدن تاریخچه بحث کاملاً آماده می شدند تا محل نزاع را در متن درس بیابند

9- استاد تلاش می کردند از مطالب اضافی که باعث پریشانی خیال می گردید پرهیز کنند و آنچه می گو یند کاملاًدر موضوع باشد.

10- ابتدا درس را به صورت کامل توضیح می دادند و بعد متن را خط به خط خوانده و توضیح می دادند.

11- استاد در موضوعی که بحث می کردند آراء گوناگون در یک موضوع را به صورت مقایسه ای مطرح کرده و از رهگذر روش تطبیقی ذهن دانش پژوهان را در افقی بالاتر از آنچه تصور می کردند قرار می دادند و شاگردان را عادت به نقادی نظریات می کردند.✳️

12- استاد مطهری به عنصر نقد اهتمام خاصی داشتند ، از اشکالات شاگردان استقبال می کردند و معتقد بودند هدف از آموزش و بحث و درس چیزی جز تربیت قوه عقلانی نیست که آن هم با نقادی و گفتگو حاصل می شود.✳️

13- استاد عادت داشتند برای آنکه کلاس از خشکی و یکنواختی در آید ، از مزاح و شوخی و داستانهای لطیف بهره می بردند و به این ترتیب نمکی بر آنچه می پختند می افزودند.

ویژگی تدریس فعال

تدریس فعال چه ویژگی‎هایی دارد؟

↙️براساس مبانی نظری روش های فعال تدریس می توان گفت تدریس فعال، تدریسی است كه در آن رخدادهای آموزشی به صورت تعامل های علمی، عاطفی و اجتماعی اتفاق می افتد.
👈در ادامه به برخی از ویژگی‌های روش های تدریس فعال كه ضرورت استفاده از این روش ها را نمایان می سازند اشاره می‌گردد:
✅در روش های فعال تدریس یادگیری عبارت است از تغییرات تجربه بر اثر رفتار یادگیرنده و كسب ساخت جدیدی از عملیات ذهنی. در این روش ها یادگیری تابع تحول ذهنی كودك است. و تحول روانی توضیح دهنده یادگیری است.
✅ یادگیری در روش های فعال تدریس بر پایه اكتشاف و استقرار است. ولذا در این روش ها چگونه یادگرفتن مهم تر از چه چیز یادگرفتن است. در روش های تعاملی دانش آموزان روش یادگرفتن را نیز یاد می گیرند.
✅ماهیت یادگیری، تعاملی است خلاق كه بدون وقفه بین دانش آموز وموقعیت آموزشی در جریان است. همان طور كه پیاژه نشان داد، بیش تر آموخته های مهم ما حاصل تعامل با دیگران است. در روش های فعال تدریس آن چه دانش آموزان انجام می دهد، سبب یادگیری می شود. یادگیرنده بر اثر تاثـیر خود بر محیط و واكنش فعال در برابر عمل محیط به پیشرفت دست می یابد .
✅یادگیری واقعی در این روش ها عبارت است از فرایند تغییر دادن ادراكات جدید برای همخوان كردن آن ها با ساخت های شناختی فعلی از یك سو و تغییر دادن ساخت های شناختی برای همخوان كردن آن با ادراكات جدید.

منبع 🖥 تبیان؛

آموزش مدیریت به فرزند

آموزش مدیریت به فرزند


فرقی نمی کند که انسان در چه جایگاهی و چه سنی باشد؛ مدیریت چیزی است که هر شخصی در طول زندگی اش به آن نیازمند است. انسان باید بتواند خانواده، شغل و تحصیلاتش را مدیریت کند به گونه ای که به هیچ کدام آسیبی نرسد و همه ی کارهایش را با اعتدال پیش ببرد.
اینکه فرد در موقعیت های مختلف فردی و اجتماعی چه تصمیمی بگیرد تا اندازه زیادی وابسته به توان مدیریتش است.

یکی از کارهایی که والدین حتما باید آن را انجام دهند آموزش مهارت مدیریت به فرزندشان است. این مهارت جدا از اینکه به درد آینده شان می خورد در همین دوره ی کودکی و نوجوانی نیز بسیار به کارشان می آید. موارد زیر چند نمونه از اموری هستند که توان مدیریت را در فرزندان بالا می برند:

الگو دهی🙄🙄🙄
نخستین الگوهای مدیریتی فرزند باید والدین باشند. والدینی که جنبه های گوناگون زندگی و کارهایشان را به خوبی مدیریت می کنند به شکل ناخودآگاه مهارت مدیریت را به فرزندانشان یاد می دهند.

فعالیت های گروهی
فعالیت های ورزشی، هنری و فرهنگی که به شکل گروهی انجام می شوند تاثیر به سزایی در افزایش توان مدیریت اعضای خود دارند به ویژه اگر این گروه ها توسط افرادی کارآزموده و حرفه ای هدایت شوند. کودکان و نوجوانان با حضور در این گروه ها به مرور پیشرفت می کنند و خودشان رهبری گروه را به عهده می گیرند در نتیجه به شکل کاملا عملی با روش مدیریت آشنا می شوند.

مسئولیت های خانوادگی
فرزندان حتما باید در خانه مسئولیت های مشخصی داشته باشند مثلا مسئولیت کامل نگه داری از حیوان خانگی را به او بسپارید یا مسئولیت خرید کردن را به او محول کنید به این شکل که خودش باید تشخیص دهد که کدام مواد غذایی یا کالای مصرفی تمام شده و به خرید دوباره نیاز است. مسئولیت های این چنینی مدیریت و جامع نگری را در فرزند رشد می دهند.

توان مذاکره
یکی از ویژگی های یک مدیر خوب داشتن قدرت مذاکره، اظهار نظر، نه گفتن در مواقع لازم و به نتیجه رساندن گفت و گو است. پدر و مادر باید این موارد را به فرزندشان بیاموزند زیرا هر انسانی در طول زندگی اش بارها و بارها به این مهارت ها نیاز پیدا می کند.

به این ترتیب باید گفت مدیریت مهارتی است که داشتنش برای هر کودک و نوجوانی ضروری است زیرا بسیاری از مشکلاتی که یک نوجوان در مسائل خانوادگی تحصیلی و اجتماعی با آن ها رو به رو می شود ناشی از ناتوانی او در مدیریت است.


محمد حمله دار

مدارس غافل از آموزش

✅⭕️ مدارس، غافل از آموزش «زندگی جمعی»

👤 محمدامین قانعی‌راد
رییس سابق انجمن جامعه شناسی ایران

 

✅ یکی از اولویت‌های پژوهشی مرتبط با ارزیابی عملکرد مدارس، پرداختن به مدرسه به‌عنوان یک نهاد اجتماعی است. مدرسه باید زمینه‌ساز آشنایی کودکان با دنیای شهروندی باشد؛ کودکانی که بیشتر بر مبنای اخلاق خانواده‌وندی بزرگ شده‌اند و اکنون به‌تدریج باید زندگی شهروندی را آغاز کنند. شهروندی عبارت است از آموزش‌دادن یک مجموعه از ارزش‌ها و الگوهای رفتاری تا آدمیان بتوانند با وجود تفاوت‌‌های جنسیتی، قومی، زبانی‌ و اعتقادی شان، به طور مسالمت آمیز با یکدیگر زندگی کنند. بخشی از آموزش مدرسه‌ای همان آموزش شهروندی – و در دنیای معاصر آمیخته با آموزش جهان‌وندی- است که آدمیان بتوانند در یک جامعه با هم زندگی کنند، تعامل داشته باشند و درک مشترکی بین آنها وجود داشته باشد.

✅ هر کدام از نهادهای اجتماعی دارای ویژگی کارکردی معینی است که تنها آن نهاد قادر به انجام آن است؛ به اعتبار کارکرد هر نهاد برای جامعه کلی است که می‌توان آن نهاد را یک نهاد اجتماعی محسوب کرد و به اعتبار همین کارکرد است که هر نهاد از نهاد دیگر متمایز می‌شود. ویژگی کارکردی مدرسه، کاری است که از نهاد خانواده، بازار، مذهب، دولت، رسانه و... بر نمی‌آید و فقط مدرسه قادر به انجام آن است. این کارکرد را شاید بتوان در مقابل نهاد خانواده تعریف کرد. خانواده با طبیعی‌ترین غرایز انسانی و با امر زیستی پیوند نزدیک‌تری دارد درحالی‌که مدرسه، کودکان را در معرض امر اجتماعی (امر اخلاقی اجتماعی) قرار می‌دهد. به قول دورکیم «امر اخلاقی، امری است که سرچشمه هم‌بستگی است، همه آن چیزهایی است که بشر را به ضرورت زندگی با دیگری و به‌حساب‌آوردن وجود او وامی‌دارد و سبب می‌شود تا وی حرکات خویش را بر پایه‌ای جز انگیزش‌های خودپرستانه‌اش تنظیم کند».

✅ در مورد جایگاه اخلاقی خانواده دو رویکرد متعارض وجود دارد. گفتمان خانواده‌گرایی، تلاش دارد تا خانواده را به‌عنوان یک فضای صمیمیت خصوصی، یک واقعیت تعالی‌یافته از اعضای خود، یک شخصیت فراشخصی و دارای یک زندگی و روح مشترک بسازد و حتی خانواده را به‌عنوان الگوی ایده‌آل روابط انسانی، مکان دوستی، اعتماد و دهش در برابر فضای سرد و بی‌روح زندگی اجتماعی قرار دهد. دیدگاه اتوپیک جامعه‌گرایانه - برای مثال در نمونه مدینه فاضله افلاطون- برخلاف دیدگاه خانواده‌گرایانه حتی معتقد است که باید کودکان را از والدین گرفت و به یک مدرسه عمومی سپرد. در برابر دیدگاه تقابل‌گرایانه خانواده و مدرسه، دیدگاه واقع‌گرایانه‌تر به معنای پذیرش خانواده و مدرسه به‌عنوان دو نهاد جامعه‌پذیری و دو نهاد اخلاقی است. خانواده نیز یک نهاد اخلاقی است ولی کودکان پس از آموزش اخلاق خانوادگی که جنبه خاص‌گرایانه دارد به آموزش عمومی‌تری نیاز دارند که آنان را با کلیت بزرگ‌تری به نام جامعه پیوند دهد. به عبارت دیگر هر چند کودکان در خانواده با سطح معینی از امر اخلاقی و امر اجتماعی آشنا می‌شوند، ولی آموزش امر اجتماعی در معنای وسیع‌تر آن در مدرسه صورت می‌گیرد.

✅ به‌این‌ترتیب، تعریف مدرسه به‌عنوان یک «نهاد اجتماعی»، به معنای اولویت‌دادن به این مسئله است که مدرسه تا چه مقدار در کنار آماده‌کردن کودکان برای زندگی آزاد و خلاق در یک دنیای مبتنی بر تفاوت و تمایز و تکثر، امکان دستیابی دانش‌آموزان به دانش مشترکی را فراهم می‌کند که برای همزیستی آنان به‌عنوان اعضای یک کلیت فراگیر‌تر و درعین‌حال مبتنی بر عدالت اجتماعی ضرورت دارد.

معرفی زنان خوشنویس

معرفی کوتاه زنان خوشنویس

1. ام سلمه خانم بانوي خوشنويس و اديب و فاضل
ام سلمه یكی از دختران فتحعلی شاه قاجار از خوشنویسان برجسته و از شاعران قرن سیزده و چهارده هجری قمری است كه به گلین خانم نیز شهرت داشت و در حدیقه الشعراء از او با عنوان «عصمت قاجار» نام برده شده است.
وی هنر خوشنویسی را از استادانی چون آقا زین العابدین اصفهانی و حاج علی آقا فرزند محمدعلی خان نظم الدوله فراگرفت. وی علاوه بر خوشنویسی در هنر تذهیب نیز دستی داشت و به عنوان یكی از زنان مطلع و نسبتاً فهیم در دربار محسوب می شد و به همین سبب، محل رجوع سؤالات و راهنماییهای شاهزادگان و كسب اطلاعات ایشان بود.
آثار مختلفی از نوشته های وی از جمله یك جلد قرآن به خط نسخ كه در سال ۱۳۰۲هـ. ق تحریر نموده و نیز مجموعه نفیسی از ادعیه و آیات قرآن مجید در دست است و همچنین وی مانند بسیاری از شاهزادگان قاجاری طبع شعر نیز داشت.

2. خورشيد کلاه خانم. از بانوان خوشنويس قرن 14 ه.ق
از زنان خوشنويس دوره قاجار محسوب است. از زمان تولد و زندگي خانوادگي او اطلاع چنداني در دست نيست. اما از آثار او می توان به قرآن نيم ورقي جلد روغني عالي که به دستور ناصرالدین شاه قاجارکتابت شده بود اشاره نمود که در نوع خود جزء آثار بی نظیر آن دوران می باشد

3. ملافضه، خان باجي خانم.
ملا فضّه از زنان دانشمند، اديب و خوشنويس، متولد 1249 ه.ق بوده است.
پدرش احمد بلاغي از علما و فقهاي قرن ،سيزدهم هجري قمري و همسرش شيخ حسن بلاغي از فضلاي زمان خود بود.
بنا به نقل صاحب اعيان الشيعه، وي قرآن و ادبيات عربي را نزد پدرش و فقه و اصول را نزد علماي خانواده اش فرا گرفت این بانوي هنرمند سپس به تدريس اصول، فقه و حديث پرداخت و تعدادي از طلبه ها نزد وي درس مي خواندند. وي به درجه اي از تفقه رسيده بود كه برخي از علما نيز كتاب "قوانين" ميرزاي قمي را كه از كتب سطح بالاي حوزوي است نزد او فرا گرفتند. گفته مي شود كه وي از ميرزا اجازه تدريس يافته بود. به نوشته حسن صدر در تكمله آمل الامل، اين بانوي فاضل ازهنرخوشنویسی هم بهره مند بود و بیشتراز راه استنتاخ كتب، امرار معاش مي كرد. از جمله كتابهايي كه وي با خط زیبایش استنتاج نموده، كتاب كشف الغطاء شيخ جعفر نجفي كاشف الغطاء و كتاب كفايه حاج ملا هادي سبزواري است.
4. ضياء السلطنه، شاه بيگم
از زنان خوشنويس، هنرمند و شاعر، دختر فتحعلي شاه قاجار و خواهر محمد ميرزا مؤلف تذکره نقل مجلس. شاه بيگم تحت نظر مهد عليا، مادر شاه پرورش يافت و پس از مرگ مهد عليا همۀ اموالش به او منتقل شد. فتحعلي شاه علاقۀ فراواني به شاه بيگم داشت و بسيار مورد توجه او بود. به نوشته محمود ميرزا شاه بيگم فنون شعر و ادب را مدتي نزد وي فرا گرفت. خط شکسته و کتابت را خوش مي‌نوشت و در هنر خياطي و نقاشي نيز استاد بود. قرآني رحلي به خط نسخ و رقاع، کتابت خفي متوسط از او در کتابخانه آستانه حضرت معصومه (س) موجود است که رقم: «ضياء السلطنه بنت فتحعلي شاه و تاريخ 1265 ق» را دارد. به دليل فضل و کمالي که داشت فتحعلي شاه به او لقب ضياء السلطنه داد و مسئوليت مهمي به او سپرد. خواندن و نوشتن نامه‌هاي محرمانه فتحعلي شاه که وارد و صادر مي‌شد و نوشتن اشعار في البداهۀ شاه و نگهداري لباسها و صندوقهاي جواهرات سلطنتي و عرض حال زنان شاه بر عهدۀ او بود. ضياء السلطنه طبعي موزون و اشعاري لطيف داشت و به خواهش او محمود ميرزا تذکرة نقل مجلس را نوشت.

5. زينب دختر مقصود علي
از زنان خوشنويس قرن دهم هجري، دختر مقصود علي و از معاصران دوران شاه طهماسب صفوي. از چگونگي زندگي، تعاليم و آموزشهاي وي اطلاع چنداني در دست نيست. مهدي بياني در کتاب احوال و آثار خوشنويسان نقل مي کند از وي آثاري باقي مانده که در انتهاي آنها نام خود را امضا نموده است؛ از آن جمله کتابي در کتابخانه سن پطرزبورگ به تاريخ 969ه.ق و نسخه کتابت شده ديوان شريف تبريزي در مدرسه عالي استاد مطهري (سپهسالار) به شماره 407 ق. وي و خواهرش فاطمه سلطان از کاتبان و خوشنويسان بنام عهد شاه طهماسبي بودند. از زمان مرگ وي اطلاعي در دست نيست.

6. زينب سلطان
از زنان خوشنويس قرن 10 ه.ق. دختر مقصود علي خوشنويس بود. به نوشته ميرزا حبيب اصفهاني مقصود علي از ترکان عثماني بود که در اوايل حکومت صفويان به ايران مهاجرت کرده بود. وي خوشنويسي را از پدرش فرا گرفت. يک نسخۀ ديوان شريف در کتابخانه مدرسه عالي شهيد مطهري به خط اوست که به قلم کتابت خفي خوش نوشته و رقم آن چنين است: «کتبها بنت مقصود علي، زينب سلطان».

نقش انگیزه در یادگیری

نقش انگیزه در یادگیری؛

انگيزه به صورت آمادگي رواني يك پيش نياز يادگيري به حساب مي آيد و تاثير آن بر يادگيري كاملا آشكار است. اگر دانش آموزان نسبت به درس بي علاقه باشند به توضيحات معلم توجه نخواهند كرد، تكاليف خود را با جديت انجام نخواهند داد و بالاخره پيشرفت چنداني نصيب آن ها نخواهد شد. اما اگر نسبت به درس علاقمند باشند، هم به توضيحات معلم با دقت گوش خواهند داد، هم تكاليف درسي خود را با جديت انجام خواهند داد، هم به دنبال كسب اطلاعات بيشتري در زمينه مطالب درسي خواهند رفت، و هم پيشرفت زيادي نصيب آن ها خواهد شد. بدون انگیزش، یادگیری ممکن نیست و جایی که یادگیری نباشد تدریسی وجود ندارد. مفهوم انگیزه برای روان شناسان و معلمان، مهم تر از هوش و استعداد است. زیرا تا دانش‌آموز برانگیخته نشود، نمی توان از هوش و استعداد او در یادگیری استفاده کرد. یافته ها نشان می دهند که انگیزش، مهم ترین شرط یادگیری است و عوامل زیادی از قبیل: ویژگی های دانش آموزان، ویژگی های معلمان، متغیرهای آموزشی، متغیرهای جو کلاسی و برنامه های درسی بر انگیزه دانش آموزان تأثیر می گذارند.
✍️زارعی ، زیبا؛📜تأثیر انگیزش و درگیر نمودن دانش آموزان در تثبیت یادگیری و تدریس؛

چه وقت ، چه نوع بازخوردی برای دانش آموزان لازم است؟

↙️چه وقتی، از چه نوع بازخوردي استفاده كنيم؟

✅بازخوردهای کتبی:
معلم وقتی از بازخوردهای کتبی استفاده می کند که :
🔹 وقتي كه لازم است اولياء در جريان عملكرد دانش آموز قرار گيرند .
🔹 دانش آموزي اشكال جدي و اساسي در يك فعاليت دارد و معلم تشخیص می دهد با نوشتن بازخورد کتبی تکلیف اولیا در کمک به دانش آموز روشن می شود.
🔹 وقتي كه نمونه فعالیت دانش آموز، در پوشه کار ، قرار داده می شود .
🔹 تلاش مهم یا برجسته ای انجام شده و دانش آموز با مراجعه به آن و مرور بازخورد معلم، انگیزه ی تلاش و موفقیت را در خود تقویت می نماید.
✅بازخوردهای شفاهی:
گرچه هر عملكرد دانش آموز حتي الامكان بايد همراه با بازخورد باشد اما الزاماً نبايد ازنوع بازخورد كتبي باشد . معلم در موارد زیر از بازخورد شفاهی استفاده می كند :
🔸زماني كه اطلاع خود دانش آموز از عملكردخویش ، مد نظر باشد .
🔸 زماني كه دانش آموزان توانايي خواندن نوشته ها را ندارند .
🔸براي دانش آموزان پايه اول به ويژه در اوايل سال تحصیلی.
🔸 در مواردي كه ضرورتي براي ارائه به والدين وجود ندارد .
🔸در صورتي كه ثبت بازخورد ، به تشخیص معلم ،اهميت بالايي در سازماندهي نتايج عملكرد دانش آموز ندارند.
🔸 زمانی که معلم عملکرد دانش آموز را مشاهده می کندو نیاز به بازخورد فوری و به هنگام را احساس می‌کند .

منبع 🖥 فهم آموزشی؛

نقدی بر کتاب محوری

رضا نباتي/ دانشجوي دكتراي فلسفه تعليم و تربيت

نقدانه اي بر « كتاب محوري » در نظام آموزشي ايران بر اساس اسناد تحولي - « معلّم، بهترين كتاب درسي دانش آموز »

توجه بيش از حد به محوريت آموزش كتاب هاي درسي، دانش آموزان را از نيل به ساير اهداف اصلي مانند تربيت اخلاقي و كسب مهارت هاي زندگي دور مي كند/ تا زماني كه چنين جرأتي نداشته باشيم، هرگز «‌ لذت تحول » را نخواهيم چشيد/ ، با كمال تأسف بايد گفت ما دچار توجيه گري افكار عمومي و « پروپاگانداي آموزشي » شده ايم. در سايه چنين ارائه جانبدارانه اي نمي توان انتظار « تحول » داشت/ آيا اولياي مدرسه مي توانند بدون داشتن كتاب درسي، يك روز آموزشي را با آرامش و بدون دغدغه و دردسر به پايان برسانند ؟ چرا ؟/ در مدارس برخي از کشورها ( مانند انگلستان ) دانش آموزان چيزي به عنوان کتاب درسي ندارند و يا ( مانند كشور آلمان) اگر هم كتاب درسي دارند، نقش و جايگاه آن، فراتر از کتاب هاي كمك درسي نيست و دانش آموزان در مواقع لزوم و به توصيه معلم به آن ها مراجعه مي كنند. حال آن که در ايران، دانش آموز کلاس اول دبستان، اگر حداقل 5 کتاب اصلي در کيفش نباشد، بعيد است پشت ميز مدرسه بنشيند/ توجه بيش از حد معلمان به « آموزش » به جاي « تربيت »؛ در اثر بروز انتظارات نابه جا در جامعه و خانواده ها مانند اين كه تعليم و تربيت بعني قبولي در كنكور؛ آن هم در چند رشته خاص، جريان تعليم و تربيت را به سوي آموزش صرف تغيير مسير داده است/ « نخبه گرايي » به جاي « آموزش عمومي » به دليل متمركز شدن نظام آموزشي بر مدارس خاص مانند تيزهوشان، مركز استعدادهاي درخشان و ... در توجه توليد انتظارات بي جا در جامعه و والدين در اثر تكرار رقابت هاي ناسالم علمي/ تغييري که به تدريج رخ مي دهد، نسبتا پايدار است و بر اثر تجربه حاصل مي شود/ درست در همين جاست كه اولين معضل و دليل ترجيح آموزش بر يادگيري رخ عيان مي كند : معضل « تنبلي در يادگيري » كه باعث شده آموزش مورد توجه بيش از حد قرار گيرد. و به همين دليل، امروزه در جامعه ما آموزش، مانند يک کالا داد و ستد مي شود/ ما « آموزش را تقديس کرديم و يادگيري را فراموش! »/ نتايج يک تحقيق دانشگاهي که سيستم آموزشي ايران را با چند کشور دنيا مقايسه کرده است، نشان مي دهد در شيوه هاي تدريس مورد استفاده توسط معلمان علوم در ايران، « روش پرسش و پاسخ » و نيز « سخنراني » متداول‌ترين شيوه هاي تدريس بوده و « روش گردش علمي »، « كاوشگري »، « حل مسئله » و « آموزش كارگاهي » كمترين روش‌هاي مورد استفاده در آموزش علوم محسوب مي‌شوند/ در كشورهاي مورد مطالعه ( سنگاپور، ژاپن، انگلستان، استراليا و ايالات متحده ) وضعيت كاملاً بر عكس بوده و از « روش‌هاي اكتشافي » و « حل مسئله » در قالب رويكرد ساختن‌گرايي به ميزان زيادي استفاده مي‌شود/ « کتاب هاي درسي مقدس نيستند. معلمان و دانش آموزان بايد از مرزهاي اين متون بگذرند و با كشف علايق ايدئولوژيك اين متون، به واسازي (تحول بنيادين ) آن ها بپردازند و نيز بر فرهنگ هايي تأكيد كنند كه در داخل اين متون ساكت مانده اند. معلم بايد در كلاس درس خود در حد امكام از منابع مختلف بهره ببرد تا بتواند شاهد بروز همه فرهنگ ها در برنامه درسي و محتواي آموزشي باشد.» ...
sedayemoallem.ir/پژوهش/item/9287-نقدانه-اي-بر-«-كتاب-محوري-»-در-نظام-آموزشي-ايران-بر-اساس-اسناد-تحولي-«-معلّم،-بهترين-كتاب-درسي-دانش-آموز-»/

آیا کشور ما مدرن می شود؟

"آیا کشور ما مدرن می شود؟"
یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

 

ویکتور پِلِوین (Victor Pelevin) رمان نویس روس در رمان ۲۰۰۸ (۱) خود، مدرن بودن را چنین تعریف می کند:

– قطارهای روسی سر موقع برسند و حرکت کنند؛
– کارکنان رشوه نگیرند؛
– قضات به تلفن‌های توصیه‌ای پاسخ ندهند؛
– تجار درآمد خود را به لندن نبرند؛
– پلیس راهنمایی و رانندگی با حقوق خود راحت زندگی کنند؛ و
– ساکنان Rublyovka (منطقه اعیان نشین بیرون مسکو) همه به Christopal Skeya(زندانی در مسکو) منتقل شوند. 

تاریخ سیاسی روسیه همانند تاریخ ما به شدت تحت تأثیر مسائل فقیر و غنی بوده است. ناتوانی در پرکردن این شکاف طبقاتی به پوپولیسم و اقتدارگرایی منجر شده است. پرکردن شکاف طبقاتی یا ایجاد عدالت، رفاه و حقوق مدنی برای شهروندان بدون قاعده‌مندی و حکومت قانون امکان‌پذیر نیست. حکومت قانون ضرورتاً حکومت دموکراتیک نیست. سنگاپور یک حکومت قانون، قاعده و شفافیت است اما حکومت دموکراتیک نیست. انگلستان سه قرن حکومت قانون بود در حالی که هنوز یک قرن نشده که دموکراتیک شده است. دموکراسی بدون نظام حزبی و تسلط بخش خصوصی بر اقتصاد تحقق پیدا نمی کند. با شرایط فعلی رسیدن به دموکراسی در خاورمیانه اگر عزمی باشد نزدیک به نیم قرن کار دارد. مدرن شدن یک طیف است. بعضی به اشتباه فکر می کنند که مدرن بودن یعنی مصرف کالاهای لوکس، پوشیدن لباس‌های گران قیمت، سوار شدن اتوموبیل آلمانی و زندگی در خانه‌های بزرگ. کاملاً بد فهمیده اند. مبنای مدرن بودن در افکار و رفتار است و نه در نوع مصرف.


ریشه فلسفی مدرن بودن در مدنیّت است. شخصِ مدرن به تکثّر برداشت و اندیشه معتقد است و نظر خود را صرفاً یک نظر در میان نظرات دیگر تلقی می‌کند. شخصِ مدرن، متفاوت بودن فکری انسان‌ها را حق آن‌ها می‌داند. شخصِ مدرن با دلیل و factبا دیگران تعامل می کند نه تخیلات، توهمات و شنیده‌ها. شخصِ مدرن به کسی که به او می‌گوید: من شما را دوست ندارم، می‌گوید حقِ شماست که مرا دوست نداشته باشید؛ مگر قرار است همه مرا دوست داشته باشند. شخصِ مدرن در هیچ شرایطی دشنام نمی‌دهد، پرخاش نمی‌کند بلکه تلاش می‌کند ریشه‌های جهل طرف مقابل را کشف کند. شخصِ مدرن نه اجازه می‌دهد دیگری وارد حریم خصوصی او شود و نه در حریم خصوصی دیگران دخالت می‌کند. اما یک ویژگی شخصِ مدرن بسیار تعیین کننده در جامعه مدنی و حکومت قانون است: به محض اینکه پای خود را از منزل بیرون گذاشت در سطح جامعه برای تمامی شهروندان، حقوق انسانی قائل است.

تابحال دیده اید: سرنشینان یک اتوموبیل گران قیمت یک میلیارد تومانی، چگونه پوست میوه، دستمال کاغذی و خاکستر سیگار به بیرون پرتاب می‌کنند؟ تابحال دیده اید چهار نفر آهسته با هم در عرض یک  پیاده رو قدم می زنند و گپ می‌زنند و مانع عبور دیگر شهروندان می‌شوند؟ تابحال دیده اید پیاده روهای نزدیک به رستوران‌های فست‌فود ساعت دوازده شب چگونه مملو از آشغال است؟ آیا تابحال دیده اید راننده‌ای نه دوبله بلکه در ردیف سوم پارک کرده و رفته است و ترافیک خیابان را مختل نموده است؟

صدها رفتار مانند اینها ضدّ مدرن بودن است.فکر کردن، استدلال آوردن، مؤدب بودن، احترام گذاشتن، نظیف بودن، رعایت حقوق دیگران را کردن، قانون را رعایت کردن، منظم بودن، صد متر دورتر رفتن ولی درست پارک کردن، وظیفه شناس بودن، مالیات دادن، درآمد بدون زحمت را قبول نکردن، دقیق بودن، حرف بیهوده نزدن، تخریب نکردن، غیبت نکردن، قانع بودن، دورغ نگفتن، انتهای صف ایستادن، تهمت نزدن، وجدان کاری داشتن و صدها اندیشه و رفتار دیگر از مشتقات مدرن بودن است.


درست می‌فرمایید اگر همه این گونه رفتار کنند کشور بهشت می‌شود؛ حتی اگر هفتاد درصد این گونه عمل کنند ایده آل است. ملت‌ها و سرنوشت آن‌ها با خصلت‌های اکثریت تعیین می‌شود. اگر اقلیتی درست رفتار کند فایده‌ای ندارد. ژاپن، ژاپن شده است چون ۹۵ درصد مدرن رفتار می‌کنند.

رمان نویس روس نمی‌گوید دموکراتیک شویم بلکه مدرن شویم: قانون را رعایت کنیم، رشوه نگیریم، به حقوقی که می‌گیریم قانع باشیم و با رانت صاحب خانه نشویم. بی دلیل نیست وقتی گفته می‌شود بعضی کشورها در خاورمیانه هنوز وارد عصر مدرنیته نشده‌اند چه برسد به دموکراسی که تحمل اندیشه‌های متفاوت، رقابت حزبی و دولت حداقلی در آن متصور ....